آشنایی با مریم نصیرزاده طراح موفق ایرانی در نیویورک
مریم نصیرزاده در تهران و در خانوادهای ایرانی به دنیا آمده است. پدر و مادر مریم در لندن باهم آشنا شدند و خانوادهی خود را در ایران تشکیل دادند، آن ها بعد از تولد دخترشان به سن دیگو در کالیفرنیا مهاجرت کردند و با افتتاح رستورانی به امرار معاش پرداختند.
مریم نصیرزاده از کودکی به فشن علاقمند بود و در دوران نوجوانی با دوستانش، اخرهفته ها را به بوتیگ گردی و خرید لباسهای وینتیج اختصاص می داد. همچنین او گاهی با دوستانش کنار هم جمع میشدند و با لباسهای یکدیگر عکاسی میکردند. مریم و دوستانش در دورهای شدیدا به استایل دههی 70 میلادی و جنبش هیپی علاقهمند شدند و به دنبال پارچههای هندی کتان و گلگلی بودند. در نهایت مریم تصمیم به طراحی و تولید لباسها واکسسوریهای خود را گرفت.
در دوران دبیرستان، مریم علاقهی خاصی به مبحث هنر داشت و دیوارهای اتاقش پر بودند از نقاشیها و کلاژهایی که او خلق کرده بود. مجلهها همیشه مریم را جذب خود میکردند.
اگر بخواهیم نگاهی به پیشینه خانوادگی مریم در زمینه مد بیندازیم قطعا به دههی 50 ایران خواهیم رسید، به بوتیک مادربزرگش در تهران.
مادربزرگ مریم مدت زیادی به کلاهدوزی مشغول بود و از ایتالیا و فرانسه لباس وارد میکرد که با توجه به آن زمان، اتفاقی نادر در ایران محسوب میشد. مریم همواره از طراحی ویترین و بوتیک مادربزرگش الهام میگرفت و تابستانی را در لندن کنار او سپری کرد و دوخت و دوز را از او آموخت.
مریم برای دورهی کارشناسی، رشتهی طراحی پارچه و اکسسوری را انتخاب کرد. او میان دو دنیای هنر و فشن شناور بود و مرزی برای آثاری که خلق میکرد در نظر نمیگرفت.او معمولا از میوچیا پرادا و دیوید هاکنی برای طراحی محصولاتش الهام می گیرد.
این طراح ایرانی در سن 22 سالگی و پس از فارغالتحصیلی ، وارد دنیای مد شد. نصیرزاده برای شروع فعالیتش گیپورهای وینتیج و پارچههای گلدوزی شده را باهم تلفیق کرد و تیشرتهایی خاص تولید کرد. طولی نکشید که تیشرتهای مریم نصیرزاده پر طرفدار شد و در بسیاری از فروشگاههای مطرح برای فروش گذاشته شدند. پس از گذشت 4 سال، مریم برای تحصیل به نیویورک رفت و در دانشگاه پارسونز یکی از بهترین دانشگاههای مد دوره طراحی لباس را گذراند.
مریم در نیویورک با همسرش اودی (Uday) آشنا شد. طولی نکشید که این زوج، بوتیک خود را افتتاح کردند. مریم و اودی بیشتر به جای فروش لباس ها و طراحی هایشان، به دنبال محلی برای به نمایش گذاشتن سبک زندگی و تصویرگری احساسات شخصیشان بودند. از ایده تا اجرای بیزینس این زوج تنها 3 ماه زمان برد، اما همین زمان کوتاه به آنها کمک کرد تا قبل از بحران اقتصادی سال 2008، موفق به دریافت وام خود شوند.
نصیرزاده پس از مدتی شوروم خود را در زیرزمین بوتیکش افتتاح کرد و به حمایت از طراحان لباس تازهکار پرداخت. افتتاح شوروم بیشتر به علت بحران اقتصادی و نیاز به درآمد بود اما پس از مدتی به یکی از بخشهای مورد علاقهی نصیرزاده تبدیل شد. مریم که پیش از آن در جایگاه طراحان نوپا بود، درک خوبی از شرایط تازهکاران داشت. او پس از مدتی، نیاز به خلق و طراحی را در خود حس کرد و تصمیم گرفت تا طراحی را هر چه زودتر شروع کند.
بعد از گذشت 4 سال از افتتاح بوتیک، برند مریم نصیرزاده وارد دنیای مدو فشن شد. نصیرزاده در طول سالها فعالیت، دیدگاه خاص خود را نسبت به فشن پیدا کرده بود و هدف او در برندش، ارائهی استایلهایی بود که قبل از آن مورد توجه نبود. در واقع مریم نصیرزاده به دنبال ارائهی محصولاتی بود که مدتی طولانی میتوانستند مهمان کمد لباس زنان باشند. برند مریم نصیرزاده از بوتیکش الهام میگیرد، لباسها و اکسسوریهایی ساده که طرح و رنگ پارچهشان ویژگی متمایز کنندهی آنها هستند. مریم کالکشنهای خود را با صبر و حوصله خلق میکند و دنبال کنندهی تقویم پرسرعت فشن نیست به همین دلیل هم چندی پیش در هفتهی مد نیویورک شرکت نکرد تا به عروسی دوستی در آفریقا برود، کاری که کمتر برندی جرئت انجام آن را دارد.
آخرین کالکشن مریم نصیرزاده از لباسهای مجموعههای قبلی، با استایلی جدید تشکیل شده است. کالکشن ریزورت 2021 پیش از بحران کرونا برنامه ریزی شده بود، اما کاملا مناسب با حال وهوای این دوره است. مریم برای طراحی این کالکشن تنها کمبود منابع طبیعی را در نظر نگرفته، بلکه استفادهی مناسب زمان را نیز در ذهن داشته است. نتیجهی این فاصلهگیری از دنیای پرسرعت و زیاده خواه فشن، کالکشنی دلنشین و نزدیک به دنیای ذهنی مریم شده است.
مطالب مرتبط:
درددل خواهران وقار از شرایط سخت کار در ایران
همه آنچه که باید در مورد پریا فرزانه بدانید!
طراح ایرانی در ران وی 2020 لندن
شیرین و شیوا وقار، صاحبین برند وقار (VAQAR)، در تهران متولد شده اند. شیوا وقار برخلاف خواهرش شیرین که در دانشگاه، هنرهای تجسمی خوانده است، فارغ التحصیل رشته مدیریت بازرگانی است. آن ها به دلیل نبود موسسهی تخصصی مد در ایران، نتوانستند در دانشگاه، رشتهی مورد علاقهشان را دنبال کنند.
این دو خواهر بخاطر علاقه فراوانی که به مد و طراحی لباس داشتند و علیرغم تمام سختی ها و مشکلاتی که در این راه داشتند موفق شدند که در سال 2013 برند مشترکشان را تحت نام "وقار" راهاندازی کنند. اولین حضور بینالمللی آنها در رقابت LVMH(شامل برندهای لویی ویتون، موئه و هنسی) بود که در سال 2016، برای اولین بار توانستند مجموعهی خود را در کنار طراحان جوان دیگر از جمله تومو کویزومی به نمایش بگذارند. برند وقار (VAQAR) را می توان بعنوان تولد دوبارهی مد در ایران به حساب آورد.
در ادامه مصاحبهای کوتاه با این دو خواهر جوان را باهم میخوانیم.
چیزی که ما خیلی دوستش داریم، نوستالژی. جاهایی مثل بازار بزرگ یا تجریش رو خیلی دوست داریم.
موزیک بخش مهمی از پروسهی طراحیهامونو تشکیل میده. اخیرا هم خیلی کارای اولافور آرنالدز رو گوش میدیم. مخصوصا Til Enda و Gleypa Okkur.
ما همیشه دوست داشتیم باهم همکاری کنیم و مد تنها چیزی بود که میتونست برای هر دومون کنجکاوی برانگیز باشه؛ به همین دلیل تصمیم گرفتیم در زمینه مد فعالیتمون رو آغاز کنیم و به دنبال این بودیم که علاوه بر علاقهمون، بتونیم از اون کار، کسب درآمد داشته باشیم.
قطعا. برداشت ما از یک لباس تنها مربوط به ظاهر و نوع ایستادنش بر روی بدن نیست. ما لباس رو به عنوان یک بخش مجزا و فردی در نظر میگیریم که داستان خودش رو داره و این داستان ارزشش بیشتر از ظاهر قضیهست. قصهی پشت هر لباس، بازتاب احساس یا فرهنگ اون فردیه که اون لباس رو میپوشه.
امروزه در دنیای مدوفشن تنها چند برند وجود دارن که قادر به جریان سازی در این حوزه هستن. اونها اغلب توانایی معرفی کارهای جدید خودشون رو از طریق روشهای مختلف تبلیغاتی دارن. از طرف دیگه مصرفکنندگان خیلی سعی نمیکنند که برندهای دیگه رو بشناسن و تجربه کنن. مردم اکثرا ریسک نمیکنن و مستقیم سراغ همون برندهای مطرح میرن که قبلا جواب پس دادن. به همین خاطر خیلی از طراحان مجبور میشن روش کاری خودشون رو تغییر داده و خودشون رو با سلیقه تحمیل شده به مردم، سازگار کنن؛ درصورتی که هیچ علاقهای به اون ندارن و فقط برای فروش کارشون دست به همچین کاری میزنن. به همین دلیل خلاقیت کم کم متوقف میشه و طراح، دیگه ایدههای نابی نداره.
مشکلات خیلی زیادی وجود داره، اما فکر میکنم برای یک طراح جوان که قصد داره فعالیتش رو در ایران شروع کنه، کار به مراتب سختتره. چون که این رشته تازه وارد ایران شده و موانع برای فعالیت خیلی زیاده. مد در ایران خیلی جدی گرفته نشده و طراحان از حمایت چندانی برخوردار نیستن. همچنین نیاز به وجود سازمانهای رسمی برای حمایت از طراحان در زمینههای آموزشی، مالی و تجاری کاملا در این حوزه حس میشه.
شناخت مخاطب نکتهی خیلی مهمیه. اینکه برای چه کسی طراحی می کنید. همچنین رابطهی خوب با مخاطب و فعالیت درست و مداوم در رسانههای اجتماعی اهمیت زیادی داره. فعالیت در رسانهها تاثیر زیادی بر فرهنگ میذاره.
ما عاشق کارهای آوانگاردِ "یاماموتو" هستیم. اگرچه رنگهایی که استفاده میکنیم کاملا براساس مفهوم موردنظرمون هستن و همون مفاهیم از دل حال و هوای ما در زمان مشخص به دست میاد. به همین خاطر خیلی متعهد نیستیم که فقط از رنگهای مونوکروماتیک استفاده کنیم.
مطالعه کنید: انواع استایل فشن
راستش ما هیچ وقت احساس بدی از همکاری باهم نداشتیم. همیشه باهم خوب بودیم و اینجوری خیلی برامون آسونتره، چون نقطه نظر همدیگر رو خوب میفهمیم و می تونیم به یه جمعبندی برسیم. توانایی های مختلفمون میتونه همدیگه رو کامل کنه و در نهایت به یک چیز کارآمد ختم بشه.
سال 2016 شما برای اولین بار تونستید کارتون رو در LVMH به نمایش بذارید. تجربهی خوبی بود؟
تجربهی فوق العادهای بود و مارو ترغیب کرد که بیشتر روی کارمون تمرکز کنیم. اولین بار بود که خارج از ایران جایزهای می گرفتیم.
لیلیان افشار ، طراح ایرانی است که در حال حاضر در انگلیس فعالیت دارد. او از سال 2013 برند خود را تحت عنوان Lafshar افتتاح کرد و در مدت کوتاهی از طریق فشن فوروارد دبی موفق شد با کارهای خیره کننده اش نظر همه را به خود جلب کند و به سرعت به شهرتی جهانی دست پیدا کند . کیفهای کوچک دست ساز لیلیان افشار که در رنگ های مختلف و اشکال نامتعارف طراحی و تولید می شوند، از جنس لوسیت (Leucite) هستند و توانستهاند نظر سلبریتی هایی از جمله بیانسه، کایلی جنر و ملکه اردن را به خودجذب کنند.
لیلیان در دوران بحران کرونا بیشتر به خودش پرداخته و سعی کرده تجربی گرایی اش را بیشتر کند. او می گوید: "وقتی کرونا همه جا را گرفته و تمام دنیا در قرنطینه است، من باید به جایی نگاه کنم و چه چیز بهتر از نگاه به درون خودم. الان بهترین زمان است تا به راه هایی، ورای عادتهایمان فکر کنیم و به شکلی درست، رو به جلو پیش برویم."
" تا قبل از بحران کرونا، جهان با سرعت زیادی در حرکت بود. به همین دلیل اکنون زمان خیلی مناسبی برای من است که با متریالم، تجربههای جدیدی داشته باشم. خلاقیت برای من ریسک بالایی دارد، اما در عین حال پراهمیت است. در واقع تنها راهیست که می توانم با مردم در ارتباط باشم."
لیلیان افشار علاقه زیادی به فرهنگ شرق دارد و راه نجات زندگی خود را مراقبه می داند."من طی سفری به پرتغال، انرژیدهنده خیلی خوبی را به واسطه دوست یکی از دوستانم پیدا کردم. وقتی که اولین بار یکدیگر را دیدیم، گفت منتظر یک زن حدودا ۴۰ ساله بوده است. من روح پیر و پختهای دارم. همچنین علاقهمند به نواختن پیانو هستم؛ مخصوصا کارهای بتهوون و شوپن. متولد برج جوزا هستم و فکر می کنم هر آهنگ سازی شبیه به من رفتار می کند. گاهی سراغ نقاشی می روم که به نظرم خیلی لذتبخش و درمان کننده است. البته فقط روی بوم رنگ ها را با هم ترکیب می کنم. 99 درصد زمانم را مشغول کار هستم."
رنگ بنفش بکار رفته در طراح جدید لیلیان افشار، از چاکرای هفتم به نام سیرا (Sierra) الهام گرفته شده است که انرژی را در بدن می چرخاند. او درباره طراحی جدیدش می گوید: "طرح جدیدم، بازتاب دهنده معنویت، قدرت، اشتیاق و مراقبه است. خصوصیاتی که در این دوره سخت می تواند به ما کمک کند."
کیفهای ساختارمند لیلیان افشار خیلی فشرده و کوچک هستند و براساس زنان و هنرمندانی که بر روی او تاثیر گذاشته اند، نام گذاری شده است.. طراح جوان در رابطه با کوچک بودن کیف ها گفته است: "من لزوم بزرگ بودن کیف ها را نمی فهمم؛ چون اغلب زنان، فقط تلفن، کارت و رژ لب خود را به همراه دارند؛ همچنین کیف های بزرگ باعث درد در ناحیه شانه و گردن می شوند."