فیلمبرداری در صنعت مد و فشن در چند سال اخیر، از حالت خشک، کیفیت HD و نورپردازی فوق حرفهای فاصله گرفته ودوربینهای کوچک و تصاویر گریندار، جای آنها را گرفتهاند. یکی از تصویربرداران پیشرو در این نوع فیلمبرداری، بردیا زینعلی ، هنرمند ایرانی تبار، بوده است.
بردیا زینعلی بزرگ شدهی کانادا و ساکن منهتن است. او از دوران کودکی به موسیقی و فعالیت در این زمینه بسیار علاقمند بوده است، اما در نهایت تصمیم گرفت به دنیای فیلمبرداری روی آورد. او در دوران نوجوانی اطمینان داشت که در آینده، ستارهی پاپ میشود به همین دلیل هم در برنامههای استعدایابی بسیاری شرکت کرد. با تمام این ها او از فعالیت نکردن در صنعت موسیقی، ابراز خوشحالی کرده و حیطهی کاریاش را در حال حاضر به شدت دوست دارد، گرچه اعتقادش بر این است که فعالیت حرفهای در هر زمینهای، خلاقیت فرد را از بین میبرد به همین علت فیلمبرداری فشن را به عنوان منبع درآمد نمیبیند و سعی میکند از یکنواخت شدن آن جلوگیری کند.
با اینکه بردیا در صنعت موسیقی به صورت حرفهای فعالیت نمیکند، موسیقی همچنان در آثار او نقش پررنگی دارد. او تا چند سال گذشته، ویدیوهایی از آنا وینتور سردبیر مجله ووگ و و زندایا (Zendaya) برای مجلهی فشن ووگ تهیه میکرد، اما حال به عنوان هنرمند فریلنسر به فعالیت خود ادامه میدهد. پاریس هیلتون، آریانا گرانده و پت مَکگرف، آرایشگر معروف، از اشخاص معروفی هستند که به کارهای بردیا زینعلی علاقه دارند.
نکتهای که در کارنامهی بردیا زینعلی همه به آن اشاره میکنند، اینستاگرام بامزه و متفاوت اوست، که لحنی شوخ نسبت به دنیای فشن دارد. آثار زینعلی از تصویرپردازی فرهنگ پاپ و فشن الهام میگیرند و مخاطب را مجذوب خود میکنند. فشن و فرهنگ پاپ از کودکی برای بردیا جذاب بوده است، کار کردن در ووگ فرصت همکاری با سلبریتیهای بسیاری را به بردیا داد و نگاه طنز و کنایهآمیزش چندان وجههی او را خدشه دار نکرد و همچنان به ساخت ویدیوهای عجیب و غریب خود ادامه میدهد. او اولین فیلمهای کوتاه خود را برای بریتنی اسپیرز ساخت. با نگاهی به ویدیوهای جالب او از خواهران حدید و مدلها در پشت صحنهی عکاسیهای ووگ، شاید فکر کنید که او به صورت حرفهای آموزش دیده اما در حقیقت بردیا کار خود را با نرمافزارهای سادهای مثل Windows Movie Maker شروع کرده است!
بردیا زینعلی در بسیاری از فشن فیلم های خود از موسیقیهایی که مردم با آنها خاطره دارند به شکلی جدید و ریمیکس شده استفاده میکند. این نوع برخورد بردیا با موسیقیهای قدیمی بسیار موفق بوده است. بردیا در صنعت موسیقی نیز به عنوان کارگردان موزیک ویدیو فعالیت میکند و با ستارگانی همچون جاستین بیبر و دوآ لیپا همکاری کرده است.
بردیا زینعلی فعالیت خود را محدود به کارهای طنز و فشن نکرده است و آثار انتقادی و سیاسی نیز را در کارنامهی خود دارد. زمانی که ترامپ فرمان ممنوعیت ورود مسلمانان به آمریکا را اعلام کرد، بردیا از تظاهرات مردم علیه این فرمان، مستندی کوتاه ساخت. این مستند از خانوادهی مسلمان او نشأت میگیرد و احساساتش درگیر آن شدهاند.
معروفترین ویدیوی بردیا زینعلی، ویدیویی با نام “Beetlejuice” بود که فضایی سورئال و ترسناک داشت و برای مجلهی ووگ و پایان هفتهی مد نیویورک سال 2018 ساخته شده بود. در این ویدئو خانوادهی حدید را سر میز شامی عجیب، نشان میدهد. جی جی حدید، بلا حدید، انوار حدید و مادرشان، یولاندا حدید، که همگی مدلهایی مطرح هستند، با لباسهایی باشکوه از کالکشنهای هفتهی مد نیویورک در این ویدیو حضور پیدا میکنند. Beetlejuice به سرعت در شبکههای اجتماعی، به خصوص اینستاگرام پخش و به محبوبیت رسید و زینعلی به خاطر این ویدیو مورد تحسین قرار گرفت. اینکه موفقیت بردیا را به اینستاگرام ربط دهیم شاید کمی بی انصافی باشد، اما این پلتفرم تاثیر بسیاری در زندگی حرفهای او داشته است. با اینکه اینستاگرام بردیا برای خیلیها عجیب و غیرمعمول است، خودش اعتقاد دارد که شخصیت او از اینستاگرامش هم عجیبتر است و اتفاقا نسخهی نرمالتری از خود را در صفحهاش به اشتراک میگذارد!
بردیا ، فیلمبرداری و عکاسی از سه دورهی مت گالا را نیز در کارنامه کاری خود ثبت کرده است. ویدیوهای مت گالای 2018 او که تم ترسناک و کیچ (Kitsch) داشت، از پربینندهترین ویدیوهای مت گالا هستند. بردیا در دورهی کاری کوتاه خود توانسته به موفقیتهای بسیاری دست یابد و انتظار میرود همچنان همین مسیر را جلو رود و در دنیای فشن ماندگار باشد.
جریانات مد و فشن دهه 90 با تغییرات سریع و غیرقابل کنترل مدیوم های مختلف هنری، همزمان شد. چند هنرمند جوان انگلیسی مانند تریسی اِمین و برادران چاپمان و همچنین دیمین هرست، آثاری را ارائه دادند که به مانند شوک در آن دوره تلقی می شد. در آن سال ها، هنر اجرا (Performance Art) با بدن های دستکاری شده (Orlan) به حد افراط رسید و تیراوانیا ریرکریت نمایشگاه های هنری را به نوعی پارتی شبانه تبدیل کرد و حرکت آن ها در سراسر جهان مورد توجه قرار گرفت.
همچنین این نمایشگاه های هنری با صنعت مد شروع به همکاری کردند. در سال 1996 دو سالانه فلورانس میزبان آثار هنرمندانی از سراسر دنیا بود که در بین آن ها کارهای طراحان بزرگ فشن به چشم می خورد. بعضی از این همکاری ها مرز بین هنر و فشن را از میان برداشتند مانند عکس هایی که یورگن تلر برای کمپین تبلیغاتی مارک جیکوبز و همچنین از طرح های پرادا گرفته و بی شباهت به عکس های سیندی شرمن (Cindy Sherman) نیست.
پاپ آرت (PopArt) که از زمان فشن دهه 60 میلادی مطرح شده بود، در کارهای دیمین هرست (Damien Hirst) شکلش را تغییر داد و از مرحله سطحی وارد مرحله عمیق تری شد. این آثار، تنها تکرار محض خطوط و نقوش نبودند، بلکه در دل اغلب کارها، نقد به مفاهیم سطحی وجود داشت. هرست نگاه محیط زیستی اش را از همان اوایل کار با خود داشت؛ برای مثال در اثر "چون که تو را ندارم، تو را میخواهم" با تکرار پیکرهای بی جان ماهی هایی از نژاد های مختلف، پاپآرت را وارد مرحله جدیدی کرد. هرست گویی نقد شدیدی به فجایع محیط زیستی داشت که بعدها در قرن 21 بیشتر مطرح شد.
پاپ آرت نه تنها در فرم-مانند طراحی کُمیک ها- بلکه در لایه های عمیق تری با فشن ترکیب شد. طراحی ها هرچه به اواخر این دهه نزدیک می شدیم، سطحی تر می شدند و دیگر نشانی از ظرافت در طراحی ها نبود.
در دهه 90 میلادی، فیلمسازانی مانند پدرو آلمادووار، ژانگ ییمو و ...هم توجه بیشتری به فشن داشتند. به عنوان مثال در ویدیو آرت های متیو بارنی (Matthew Barney) که از نابغه های هنر ویدیو در این دهه به شمار میآید ، در فیلم پنج گانه Cremaster به شکلی آوانگارد فشن را وارد کرده است و باعث شد بعد از سال ها بار دیگر این نگاه آوانگارد را در طراحی لباس ها ببینیم. لباس هایی باشکوه، گویی که از دل قرن 18 بیرون آمده اند اما در فضایی نامتعارف، که این طرح ها را هرچه عجیب تر جلوه می دهد.
در دهه 90 میلادی، مفهومی که در کانون توجه هنرمندان قرار گرفت، مفهوم "واقعیت (واقع گرایی)" (Real-ism) بود. واقعیت مفهومی است که بین هنر و فشن مدام رد و بدل می شد. عکس های فشن باید واقعی می بود و مدل ها باید شبیه به مردم واقعی می بودند، نه افرادی خارج از زمان و مکان! عکس های هلموت نیوتون و گای بوردین در دهه 70 میلادی، نشانی از واقع گرایی بدبینانه داشت، اما در دهه 90 ، واقع گرایی سعی داشت تا شکوه عکاسی فشن در سال های گذشته را از بین ببرد تا به چیزی قابل لمس تر تبدیل شود. شاید برای همه این سوال مطرح شود که عکس های ژان باپتیست موندینو (Jean Baptiste Mondino) با آن افراط، چگونه واقع گرانه است.
اما نکته در همین جاست که خشونت در دهه 90 میلادی، بخصوص در فیلم ها، وارد فرهنگ عام شد. "داستان عامه پسند" (Pulp Fiction) از تارانتینو یکی از نمونه های مطرح است که به عنوان شمایلی از دهه 90 به شمار می آید. در آثار هنری دهه 90، اغلب مسئله خشونت، مواد مخدر و مرگ مطرح بود. در کارهای موندینو هم، مدل ها را در حالی که خون از لب هایشان جاری است میبینیم که اسلحه ای بر پیشانی شان گرفته اند و آماده شلیک هستند.
قرن 20 قرن تغییر و تحولات عظیم در عرصه هنر محسوب می شود که دهه آخر این قرن، اوج خشونت را در خود دارد. این بار نه در عرصه سیاست، بلکه در اجتماع. در بین جوانان عاصی و همین طور در دل هنر که با وجود رسانه این پدیده بیشتر به چشم آمد و در دنیا همه گیر شد.
یکی از تاثیرگذارترین جریان های دهه 90 میلادی جریان Grunge است که مستقیما از دل موسیقی بیرون آمده است. گروه آمریکایی Nirvana از جمله گروه های موسیقی بودند که استایل گرانج را همراه با موسیقی خیابانی و معترضشان وارد جامعه کردند. اغلب جوانان به این نوع استایل گرایش پیدا کردند. خشونت، خیانت، نقدِ تند و تیز شرایط اجتماعی از حرف های این خرده فرهنگ بود که آرام آرام وسعت پیدا کرد. لباس هایی گشاد و راحت و حتی برخی اوقات کثیف و چرک. جوانانی بیکار و خشمگین که فقط می خواهند فریاد بزنند و صدایشان شنیده شود.