فشن فیلم پدیدهای است سمعی و بصری، که با وجود طرفداران بسیاری که در دنیا دارد، همچنان در ایران موضوعی ناشناخته است و یا حداقل تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته است؛ به همین خاطر لازم است تا کمی بیشتر درباره تاثیرگذاری آن در زمینه برندینگ بدانیم.
نکته اول این است که فشن فیلم یک تیزر تبلیغاتی نیست. در سال های اخیر پلتفرمهای ویدئویی، تاثیر زیادی در روند تولید محتوا در تمامی عرصه ها داشته است. برای مثال ویمئو و یوتیوب، شیوه برندسازی را به طور کل تغییر داده اند و برندها، دیگر به دنبال تصویری ثابت از مدل هایشان در قابی مشخص نیستند بلکه قصد دارند کارگردانان حرفهای را بکار بگیرند تا بتوانند فیلم کوتاهی در راستای زیرمتن برند خود، تولید کنند. اما باید توجه داشته باشیم که منظور از فشن فیلم، تیزر تبلیغاتی نیست. بلکه شبیه به هنر ویدیوآرت میماند که از اواسط قرن 20 شروع شد و با گذر زمان بر میزان محبوبیت آن افزوده می شود. در واقع فشن فیلم ابزاری مدرن است که در ابتدای قرن21 انقلابی را به راه انداخت و برند های سطح بالا، خود را با آن بیشتر بالا کشیدند و مخاطبان بیشتری پیدا کردند.
بنابر آمار رسمی، راه ارتباطی غیرمتعارف از فرمول های مرسوم تبلیغاتی مانند تلویزیون و سینما، رادیو، مجلات و روزنامه ها، بیلبورد و حتی اینترنت، در چند سال اخیر پیشی گرفته و سودآوری بیشتری دارد. همزمان که تبلیغات سنتی در ابتدای قرن 21 وارد بحران جدی و عمیقی می شد، ناگهان به شکلی دراماتیک در زمان بحران اقتصادی از سال 2008 تا 2014 رشد بسیاری کرد. با وجود تمام افت و خیزها، کاملا واضح است که شیوه تبلیغاتی سنتی دیگر کارساز و کارآمد نیست و اثرگذاریش را از دست داده، اما بسیاری از برندها نمی توانند به راحتی تغییر مسیر داده و به شکلی رادیکال، شیوه تبلیغاتی شان را تغییر دهند. هنوز ترس از این راه جدید حتی در کشورهای اروپایی و آمریکا دیده می شود. راه جدید را می توان فشن فیلم نام گذاری کرد که "به عنوان فرمی جدید از بازنمایی سطح بالای محصول، فرمهای سنتی رسانه فشن را به چالش میکشد."
با وجود تمام سختیهای تغییر مسیر، برندهای فشن تصمیمشان را گرفته اند و نگاهی تازه به روش متفاوت ارتباط با مشتریشان انداختند و با آن ها از چیزهایی حرف زدند که تا به حال بر روی هیچ کاغذی نوشته نشده و در هیچ نمایش فشنی دیده نشده بود. البته نباید فراموش کنیم که فشن فیلم تنها مربوط به سالهای اخیر نمیشود، چرا که اوهلیرووا (Uhlirova) اعتقاد دارد اولین فشن فیلم تاریخ مربوط به فیلمMystere Corsets از ژرژ ملیس فرانسوی است.
این فیلم کوتاه در ابتدا محبوبیت چندانی نداشت اما هرسال به تعداد مخاطبانش افزوده شد. برخی از فیلم ها تنها، قصد نمایش مجموعهی تازه طراح مربوطه را داشته و یا ترند آن فصل را نشان می دادند اما بعد از جنگ جهانی دوم انقلابی در فیلم های کوتاه مربوط به فشن اتفاق افتاد و بازیگران معروف هالیوود نیز وارد آن ها شدند و مردم را هرچه بیشتر به سمت خود کشیدند.
در این میان نباید از تاثیر عکاسان مطرحی همچون Erwim Blumenfeld در سال های 50 و 60، William Klein و Guy Bourdin بین سال های 60 تا 80 غافل شد. همچنین Richard Avedon، Serge LutensHelmut Newton فشن فیلم هایی برای تبلیغات برند های مطرح، طی سال های 70 و 80 کار کردند که تاثیرش را در قرن 21 می توان شاهد بود.
فشن فیلم تنها یک راه جدید برای تبلیغات نیست، بلکه شکلی تازه از محتوای برند است.
ابتدا بهتر است سوالاتی که مدام مطرح می شود را یکبار مرور کنیم:
- آیا فشن فیلم راهی مشخص و معین برای ارتباط گرفتن با برندهاست؟
- دلایل اصلی و مهم برای ضرورت فشن فیلم چیست؟
- عملکرد اصلی فشن فیلم چیست؟
با توجه به تحلیل پدیده فشن فیلم و بررسی های جامع در این زمینه به کلیتی در رابطه با فیلم ها رسیدهایم که عناوین آن در زیر ذکر شده است.
1. انواع فشن فیلم : روایی، غیرروایی و توصیف پروسه : ساخت و تولید، تاریخچه و ...
2. مقصود اصلی فشن فیلم : برند سازی، ارائه یک مجموعه و یا تولیدات جدید، ارتباط با مشتری و رشد فروش
3. تحلیل روایی هر فیلم
4. بدست آوردن زیبایی شناسی از طریق : زیبایی و زشتی
5. استفاده از پلتفرمهای سمعی و بصری یا فضای مجازی : یوتیوب، ویمئو، توئیتر و فیسبوک
بعد از تحلیلهای اولیه و تحقیقات از قبل انجام شده این نتیجه بدست آمد که پنج ویژگی در فشن فیلم قابل تحلیل است:
الف) راهی تازه برای تعامل با مصرف کنندگان دیجیتالی
ب) ارتباطی قوی و موثر با بازاریابی تجربی
ج) جستجوی ذوق زیبایی شناسانه
د) خنثی سازی تولیدات
ه) داستان سرایی
برندهای لاکچری حوزه مد و فشن برای برقراری ارتباط با نسل جوان به فشن فیلم احتیاج دارند تا آن تجربه گرایی که خریداران جوان به دنبالش هستند را عرضه کنند. با توجه به بحث فرم، فشن فیلم، تمامی قواعد تبلیغات سنتی را به ارث برده اما با این حال چیزی جدید در این ابزار ارتباطی وجود دارد که باعث شده برندها در عصر دیجیتال به سراغش بروند :
در مقالات بعدی، هرکدام از ویژگی های فشن فیلم را که در بالا به آن اشاره کردیم، با جزئیات مورد تحلیل قرار میدهیم. مجله مد برندکده را دنبال کنید.
لیلیان افشار ، طراح ایرانی است که در حال حاضر در انگلیس فعالیت دارد. او از سال 2013 برند خود را تحت عنوان Lafshar افتتاح کرد و در مدت کوتاهی از طریق فشن فوروارد دبی موفق شد با کارهای خیره کننده اش نظر همه را به خود جلب کند و به سرعت به شهرتی جهانی دست پیدا کند . کیفهای کوچک دست ساز لیلیان افشار که در رنگ های مختلف و اشکال نامتعارف طراحی و تولید می شوند، از جنس لوسیت (Leucite) هستند و توانستهاند نظر سلبریتی هایی از جمله بیانسه، کایلی جنر و ملکه اردن را به خودجذب کنند.
لیلیان در دوران بحران کرونا بیشتر به خودش پرداخته و سعی کرده تجربی گرایی اش را بیشتر کند. او می گوید: "وقتی کرونا همه جا را گرفته و تمام دنیا در قرنطینه است، من باید به جایی نگاه کنم و چه چیز بهتر از نگاه به درون خودم. الان بهترین زمان است تا به راه هایی، ورای عادتهایمان فکر کنیم و به شکلی درست، رو به جلو پیش برویم."
" تا قبل از بحران کرونا، جهان با سرعت زیادی در حرکت بود. به همین دلیل اکنون زمان خیلی مناسبی برای من است که با متریالم، تجربههای جدیدی داشته باشم. خلاقیت برای من ریسک بالایی دارد، اما در عین حال پراهمیت است. در واقع تنها راهیست که می توانم با مردم در ارتباط باشم."
لیلیان افشار علاقه زیادی به فرهنگ شرق دارد و راه نجات زندگی خود را مراقبه می داند."من طی سفری به پرتغال، انرژیدهنده خیلی خوبی را به واسطه دوست یکی از دوستانم پیدا کردم. وقتی که اولین بار یکدیگر را دیدیم، گفت منتظر یک زن حدودا ۴۰ ساله بوده است. من روح پیر و پختهای دارم. همچنین علاقهمند به نواختن پیانو هستم؛ مخصوصا کارهای بتهوون و شوپن. متولد برج جوزا هستم و فکر می کنم هر آهنگ سازی شبیه به من رفتار می کند. گاهی سراغ نقاشی می روم که به نظرم خیلی لذتبخش و درمان کننده است. البته فقط روی بوم رنگ ها را با هم ترکیب می کنم. 99 درصد زمانم را مشغول کار هستم."
رنگ بنفش بکار رفته در طراح جدید لیلیان افشار، از چاکرای هفتم به نام سیرا (Sierra) الهام گرفته شده است که انرژی را در بدن می چرخاند. او درباره طراحی جدیدش می گوید: "طرح جدیدم، بازتاب دهنده معنویت، قدرت، اشتیاق و مراقبه است. خصوصیاتی که در این دوره سخت می تواند به ما کمک کند."
کیفهای ساختارمند لیلیان افشار خیلی فشرده و کوچک هستند و براساس زنان و هنرمندانی که بر روی او تاثیر گذاشته اند، نام گذاری شده است.. طراح جوان در رابطه با کوچک بودن کیف ها گفته است: "من لزوم بزرگ بودن کیف ها را نمی فهمم؛ چون اغلب زنان، فقط تلفن، کارت و رژ لب خود را به همراه دارند؛ همچنین کیف های بزرگ باعث درد در ناحیه شانه و گردن می شوند."
نام اچ اند ام مخفف هنس و مائوریتز (Hennes & Mauritz)، یک شرکت خرده فروشی چند ملیتی پوشاک زنانه، مردانه و بچگانه است که از سال 1946 فعالیت خود را با نام هنس (Hennes) و به عنوان یک برند پوشاک زنانه آغاز کرد. در سال 1968 این مجموعه با همکاری برند مائوریتز (Mauritz)، خط تولید پوشاک مردانه را نیز به مجموعه خود اضافه کرد و برند اچ اند ام (H&M) تاسیس کرد.
برند اچ اند ام (H&M) با هدف تولید پوشاک ارزان قیمت، فعالیت خود را اغاز کرد و به دلیل عرضه محصولات فست فشن در بازار پوشاک، به عنوان یک برند جهانی شناخته شد. جالب است بدانید که تمام تولیدات این برند، سازگار با محیط زیست و از الیاف طبیعی ساخته شده اند و بعد از برند زارا ، به عنوان بزرگترین عرضه کننده پوشاک زنانه، مردانه و بچگانه در جهان شناخته می شود.
برند اچ اند ام با وجود اینکه یک برند خرده فروشی پوشاک است و در زمینه فست فشن فعالیت دارد، اما با طراحان و برندهای مشهوری از جمله بالمین (Balmain)، موسکینو (Moschino)، ویکتور و رولف(Viktor & Rolf)، کارل لاگرفلد(Karl Otto Lagerfeld) و ... همکاری داشته است. همان طور که اطلاع دارید، این برندها قیمت بالایی دارند و همکاری آن ها با برند اچ اند ام سبب کاهش قیمت انها و استقبال بینظیر مردم اقشار ضعیف و متوسط از این همکاری ها می شود. در نوامبر سال 2004 همکاری اچ اند ام با کارل لاگرفلد با استقبال بی نظیری روبرو شد به گونه ای که طبق گزارشات رسانه ها و مطبوعات، تمام محصولات آنها در کمتر از یک ساعت اول بازگشایی فروشگاه ها، به فروش رسیدند.
و اما این بار خبر همکاری جدید برند اچ اند ام با اولین برند لباس وزشی استرالیایی (P.E Nation) به گوش می رسد.
برند استرالیایی لباس های ورزشی به تازگی خبر همکاری با غول صنعت فشن، H&M را اعلام کرده است. نتیجه این همکاری، تولید لباسهای ورزشی، شنا، نیم تنه و اکسسوری خواهد بود که همگی با پارچه های سازگار با محیط زیست، کار شده اند. لباس ها بگونه ای طراحی شده اند که نه تنها مناسب باشگاه های ورزشی هستند بلکه می توان آن ها را در خیابان و مکان های تفریحی نیز پوشید.
مارک جیکوبز طراح خلاق مد آمریکایی، در 9 آوریل 1963 در نیویورک متولد شده است. مارک جیکوبز از نوجوانی در خانه مد Charivari که لباسهای آوانگارد طراحی و تولید می کرد، مشغول به کار شد و بخاطر علاقه فراوانی که به طراحی لباس داشت به او این اجازه را دادند که گاهی به طراحی ژاکت نیز بپردازد و این تجربه سبب علاقمندی بیشتر او به این حرفه شد، تا جایی که او بعد از اتمام دوران مدرسه اش، در دانشگاه پارسونز که یکی از بهترین دانشگاه های هنر دنیا است، در رشته طراحی لباس مشغول به تحصیل شد.
مارک جیکوبز زمانیکه در دانشگاه پارسونز مشغول تحصیل بود، اولین لاین ژاکت های دستباف خود را طراحی و به فروش رساند و بعد از آن، اولین کالکشن خود را برای شرکت Reuben Thomas تحت نام Sketchbook طراحی کرد. او در اواسط دهه 1980 با شراکت و همکاری رابرت دافی خانه مد " جیکوبز دافی دیزاین" را تاسیس کرد.
مارک جیکوبز در سال 1984 موفق به دریافت جایز "Perry Ellis" شد و موفق به دریافت عنوان بهترین طراح دانشجوی سال شد. او در سال 1986 با همکاری شرکت Kashiyama توانست اولین کالکشن خود را تحت نام "مارک جیکوبز" ارائه دهد و بار دیگر در سال 1987 به عنوان استعداد نوظهور در دنیای مد و فشن جایزه "پری الیس" را دریافت کند.
بعد از آن مارک جیکوبز در سال 1988 بعنوان عضوی از مجموعه پری الیس، با آن ها وارد همکاری شد و تا سال 1993 این همکاری ادامه داشت. مارک در سال 1992 برای کمپانی "پری الیس" مجموعه "گرانج" را طراحی کرد که از سوی منتقدان مد، مورد نقد قرار گرفت. بسیاری از متنقدان بر این عقیده بودند که هزینه کردن برای این استایل و سبک، کار بیخودی است و اصلا نمی تواند در مد جایی داشته باشد؛ گرچه سالیان بعد، آن ها حرفشان را پس گرفتند اما مجموعه "گرانج" به آخرین مجموعه طراحی شده مارک جیکوبز در کمپانی "پری الیس" تبدیل شد و در نهایت سبب برکناری او شد.
مارک جیکوبز همچنین در سال 1991 به عنوان جوان ترین طراح، موفق به دریافت جایزه CFDA شد. او بعد از جدا شدن از مجموعه " پری الیس" تصمیم گرفت، تمرکزش را بر روی برند تجاری خود "Marcjacobs" بگذارد. او در سال 1994 موفق به ارائه اولین کالکشن مردانه خود کرد.
مارک جیکوبز در سال 1997 به عنوان مدیر خلاق بخش طراحی برند "لویی ویتون" انتخاب شد و با این کمپانی وارد همکاری شد و خط تولید پوشاک حاضر آماده (ready-to-wear) را برای این برند لویی ویتون، راه اندازی کرد. جیکوبز در مدت زمانی که در شرکت لویی ویتون فعالیت داشت، برای توسعه برند خود نیز تلاش میکرد و در این راستا، مجموعه ای از طرح های خود را تحت عنوان "مارک جیکوبز" و "لویی ویتون" را به نمایش گذاشت. این طراحی ها که شامل سه مجموعه لباس بود، با استقبال بی نظیری همراه شد و موفقیت بزرگی برای مارک جیکوبز کسب کرد. این موفقیت سبب شد مارک جیکوبز، به واسطه این همکاری، با هنرمندان محبوبی از جمله رپر معروف کانی وست، آرتیست آمریکایی ریچارد پرنس همکاری کند.
تمام موفقیت های مارک جیکوبز در زمینه طراحی لباس، دلیلی شد که او مجموعه خود را توسعه دهد و خط تولید کیف، کفش، عطر و اکسسوری را نیز به برند خود اضافه کند.
در سال ٢٠٠٥، مارک جیکوبز دومین لاین خود را تحت نام Marc by Marc Jacobs معرفی و در سال ٢٠٠٦ تولید بادی اسپلش های معروف خود را استارت زد. او در سال ٢٠١٤ از مجموعه لویی ویتون جدا شد تا بتواند زمان بیشتری را بر مجموعه خود بگذارد و به دنبال این تصمیم، در سال 2015 پایان فعالیت لاین دوم خود با نام Marc by Marc Jacobs را اعلام کرد تا بیشتر روی برند اصلی خود یعنی Marc Jacobs کار کند تا بتواند پاسخگوی مشتریانی باشد که به دنبال اجناس لوکس هستند. مارک جیکوبز در حال حاضر محصولات مختلفی چون لباس زنانه و مردانه، کیف و کفش، لباس کودک، لوازم آرایشی و عطر را تولید می کند.
وقتی از به نمایش گذاشتن استایل های شخصی در اینستاگرام صحبت میکنیم، قطعا از مارک جیکوبز باید یاد کنیم. کسی که در سال 2019 فضای مجازی را با استایلهای عجیبش شگفت زده کرد. ظاهر این طراح آمریکایی به طور کورکننده ای روشن و طرحهای پلنگی و پرزرق و برقش به شکل عجیبی چشم گیر، جالب و بامزه است. استایلهایی که به نظر زنانه می آید؛ اما مارک جیکوبز کاری به این حرف ها ندارد و استایل های زنانه را مال خودش کرده است.
جیکوبز از آن دسته طراحان لباس است که علاقه زیادی به پوشیدن لباس برندهای دیگر دارد. برای مثال او در سال 2018 تمام وقت خود را معطوف به نمایش های بالنسیاگا و شانل در پاریس کرد. او عاشق به تن کردن کت ها و پیراهن های عجیب و غریب برندهای مشهور و عکس سلفی انداختن با آن هاست. از سلین تا ژیوانشی و گوچی. فرقی برایش ندارد. او دیوانهی واقعی لباس است.
مد زنان در دهه 90 میلادی با توجه به ترکیب سبکهای متفاوت از سوی طراحان، بسیار متنوع بود. اغلب استایلهای این دهه، الهام گرفته از دهه 70 بود و این مسئله باعث کوتاه و بلند شدن قد لباسها در طول دهه شد. از طرفی جنسیت گرایی از طریق نشان دادن لباس زیر بعنوان لباس بیرونی و استفاده گسترده از مواد Transparentمورد تاکید قرار می گرفت. در حالیکه در این دهه از رنگهای متنوع استفاده وسیعی میشد، به کار بردن رنگهای سیاه و خنثی، اغلب تصویری از یونیفرم را در ذهن ایجاد میکرد.
در فشن دهه 90 میلادی، لباس هایی با برش های باریک که بر باریکی کمر تاکید داشت، رواج پیدا کرد. دامنها در سال های اولیه دهه 90 میلادی اغلب بلند و باریک بودند، به طوری که بعضی از آن ها حتی به مچ پا میرسیدند. علاوه بر دامن، ژاکت ها کم کم بلند شدند و گاهی این بلندی ژاکتها، تاثیر دهه 70 از استایل ادواردین را به ذهن، متبادر میکرد. در دهه 90 میلادی، کت و شلوار و دامن به سبک کلاسیک شنل در میان زنان محبوب شد، اما با به کارگیری رنگ های روشن، طراحان سعی داشتند در آن ها تغییراتی ایجاد کنند و مطابق روز آن ها را طراحی کنند. سلیقه جوانان در آن دوران، ست کردن جلیقه کلاسیک – مانند استایل بلیزر و یا کاردیگان – با دامن بسیار کوتاه بود. دامنها اغلب خط کمر پایینی داشتند و بر روی باسن سوار بودند. دامنهای کوتاه با برش صاف و بدون چین هم موجود بودند، اما بیشتر دختران جوان، دامن های کوتاه و چسبان را ترجیح میدادند. تی شرت، ژاکت های تنگ و تاپ های گره زده شده، معمولا کوتاه بودند و لباس زیر یا پوست بدن را به نمایش میگذاشتند.
در مقابل شلوارهای باریک و تنگی که بر فضای مدآن زمان حاکم بود، برخی از زنان، شلوارهای جین گشاد را به تقلید از خوانندگان رپ می پوشیدند. همچنین علاقه مندان به موسیقی سبک رِیو، شلوارهایی با دم پاهای خیلی پهن را انتخاب می کردند.
در اواسط دهه 90 میلادی، فعالیت های ورزشی در رسانه ها خبرساز شد، به همین دلیل تاثیر زیادی بر فشن گذاشت و فشن هم خود را وارد ورزش کرد. در این بین می توان از X Games نام برد که از تاثیرگذارترین پدیده ها در زمینه فشن و ورزش بود.
رایج شدن استفاده از خز در پوشاک و اغاز اعتراضات فعالان حقوق حیوانات
اعتراضات فعالان حقوق حیوانات از مهم ترین رویدادهای دهه 90 میلادی بود که با وجود آن، استفاده از خز بسیار رایج شد و کتهای خزدار توسط افراد مشهور و مردم عادی مورد استفاده قرار میگرفت. این کتهای خزدار با یقههای شالی پهن و دکمههای خز، از دهههای 20 و30 رایج شد و تا اواخر قرن، همچنان فریبندگی اش به چشم می آمد. زمانی نگرانی فعالان حقوق حیوانات بیشتر شد که پشم طبیعی گوسفندان قهوهای محبوبیت پیدا کرد و طراحان نگاه ویژه ای به چرم و پوست مار در طراحی شلوارهایشان انداختند. یکی دیگر از محبوب ترین المان های این دهه، چاپ پوست پلنگ بر روی لباس زنان بود که تا امروز نیز محبوبت خود را حفظ کرده و مورد استفاده قرار می گیرد.
لباس شب بخش افراطی فشن دهه 90 میلادی
لباس شب و مناسبتی، قطب مهم دهه ۹۰ به شمار می رود که بخش افراطی صنعت فشن را به نمایش گذاشت. توجه به این لباس ها در طی این سالها افزایش پیداکرد و در همین راستا، لباسهای بانداژمانند ورساچه، افراد همیشه حاضر در جشن و میهمانی را تحت تاثیر قرار داد تا آن تاپهای شبهسوتین، که اغلب با دامن های بلند ست می شدند، از صحنه خارج شوند.
لاکروکس، طراح فرانسوی تی شرتهایی ابریشمی و توری که با پولکهای طلایی تزئین شده را به عنوان لباس شب پیشنهاد داد. استایل دیگری که برای لباس شب در نظرگرفته شده بود، ظاهر لاغر و باریک دهه 30 را به یاد میآورد؛ به طوریکه طرحهای جان گالیانوی انگلیسی در ابعاد گستردهای تقلید و در کنار آن، لباسهای توری متالیک کلوین کلاین که محبوبیت زیادی نیز داشت، توسط طراحان و تولیدکننده ها کپی شد. اگرچه در طول روز، ساتن به طور فزایندهای مورد استفاده قرار میگرفت و علاوه بر زنان، دختران جوان هم تمایل به پوشیدن آن ها داشتند؛ آرام آرام کرپ مصنوعی مات، متداول شد و پیراهن مات در لباس های شبانه به کار رفت.
این لباسهای شبانه در ترکیب با طرح پلنگی در اکسسوارها به شدت به چشم می آمد. از گزینههای دیگر برای لباس شب، شلوار بلند و پیراهن مات تام فورد برای گوچی و استایل های دونا کاران بود که ارجاعی دیگر به فشن دهه 70 محسوب میشود. در هر دهه ای و در هر مدیوم هنری، تاثیرپذیری از گذشتگان کاملا مشهود بود، اما دهه 90 میلادی اوج این الهامات و تاثیرات بود. اما طراحان علاوه بر این تاثیرپذیری ها، چیزی از خود اضافه کردند که این دهه را به نقطه اوج فشن رساند: افراط.